محل تبلیغات شما



امروز دوبار بم زنگ زدیو من احمق بدشانس دقیقا دوبارش حواسم به گوشی کوفتیم نبود یا صبح خواب بودم عصرشم بیرون یعنی اصن نمیدونم چی بگم اینقدر ناراحتم اما یادم بود که تولدته عشقم تولدت مبارک بهترینم هرجا هستی خدا پشتو پناهت خیلی دلم گرفته که نتونستم باهات بحرفم خیلی دلم تنگته
با ی ترفندی فهمیدم زندانی در کار نبوده و دروغ گفتی ساده ام بود فقط ب ی خط دیگه نیاز داشتم که نداشته باشی یا واست مهم نباشه واقعا نمیدونم چرا خجالت میکشیدی یا از وقاحت بود که نخواستی مستقیم بهم بگی که دیگه نمیخوایم نیاز به این فیلما و دروغا نبود من احمق رو بگو چه ساده باور کردم چقدر هرشب اشک ریختم چقدر نگران بودم اذیت نشه تو زندان اما اون واسه خودش سورومورو گنده داشت به اشکاییی که میریختم میخندید ههحتما خیلی وقتم بوده با اون زنیکه پریا بوده شعرو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لذتی که تو مردم آزاری هست تو انسانیت نیس